سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

ابرو شکسته

گفتم بیا که با من دل خسته سر کنی
حقّش نبود دختر خود خونجگر کنی

شرمنده ام ، ز طرز پذیرایی ام مکن
افطار خویش را ز چه رو مختصر کنی

اصرار من به ماندن تو فایده نداشت
تو می روی که قصد نماز سحر کنی

اینقدر با نگاه خودت آتشم مزن
قصد تو چیست ؟ اینکه مرا شعله ور کنی

ابرو شکسته زائر پهلو شکسته ای
دیدار با شهیده ی دیوار و در کنی

بعد از تو کوفه حرمت ما را نگه نداشت
از اهل خویش بلکه تو دفع خطر کنی

حسن علیپور

برگرفته از وبلاگ تیشه های اشک


[ سه شنبه 91/5/17 ] [ 2:43 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 258
بازدید دیروز: 136
کل بازدیدها: 1187972